غزل‏خوانی و جایگاه آن در فرهنگ موسیقاییِ ایران

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دانشیار دانشکده‏ی هنرهای نمایشی و موسیقی، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران

چکیده

غزل‏خوانی، که در محافل رسمی بیشتر با نام «کوچه‏باغی» یا با نامِ خودساختة «بیات تهران» شناخته شده است، نوعی آواز با وزن آزاد بر روی اشعار شعرای فرهنگ شفاهی، و گاه شعرای کلاسیک است که به‏ویژه در تهران و شهر ری خوانده می‏شود. جایگاه این آواز در فرهنگ موسیقایی رسمی به‌طور وسیعی متأثر از جایگاه اجراکنندگان آن در جامعه است که غالباً به قشری که به‌نام‌های مختلف، مثل داش، داش‌مشدی، گردن‌کلفت، جاهل و غیره خوانده شده، تعلق دارند. این قشر فرهنگی‏ـ اجتماعی، همواره نماینده‌ی دو خصلت متضاد بوده و با نوسان میان جوانمردی و اوباشی‌گری، گاه احترام و گاه انزجار افراد جامعه و تقریباً همواره، سوءظن و بی‌اعتمادی آنها را برانگیخته‌ است. غزل‏خوانی، درواقع مانند چهارپاره‏خوانیِ با وزن آزاد در مناطق مختلف ایران، نوعی شعرخوانیِ ملحون است که، به‏علت پیوندش با سنت شاعری در فرهنگ ایرانی، نمادی از فرهیختگی در دل فرهنگِ عامیانه یا مردمی به حساب می‏آید و به این ترتیب، حداقل برای گردن‏کلفت‏های خوش‏نام و جوانمردی که از این هنر بهره‏مندند، مایة تشخص و تمایز اجتماعی است. این نوع آواز، از یک فرمِ ترکیبی معین تبعیت می‏کند و از نظر نظام موسیقایی، وابسته به نظام موسیقی کلاسیک ایرانی است، اما از پیچیدگی‏های فنیِ آواز کلاسیک بهره نمی‏برد.
 

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The Ghazal-khâni and Its Place in Iranian Musical Culture

نویسنده [English]

  • Sasan Fatemi
Associate Professor, Department of Music, School of Performing Arts & Music, College of Fine Arts, University of Tehran, Tehran, Iran.
چکیده [English]

Ghazal-khâni, known in the official milieu as kuchebâghi, is a form of free-metered song using poems from the oral tradition, and sometimes even classical poems, sung especially in Tehran and the city of Rey by amateur singers who belong, in most cases, to a particular socio-cultural class. The place of this vocal genre in official Iranian culture is influenced by the status of its singers, who belong to a social class with more or less deep religious tendencies, but also have features deemed suspect according to ethical and social norms. This socio-cultural class, which inhabits the south of the socially polarized contemporary city of Tehran, and whose members are known as dâsh, dâsh mashdi, gardan koloft, jâhel, etc., has always had two opposing characteristics, oscillating between generosity and honesty, on one hand, and malfeasance, on the other, and has provoked sometimes respect and sometimes hate, but has always been the object of society’s suspicions. In fact, like the free-metered châhârpâre-khâni in different regions of Iran, ghazal-khâni is a kind of chanting of poems, which is, due to its links with the country’s poetic tradition, a sign of 'high culture' within a popular milieu, and therefore a source of prestige, at least for the gardan kolofts of good reputation who practice it. This form of song is also called bâbâ shamali, lâti (from lât = thug) and, since the 1940s, bayât-e Tehrân. It is sung a cappella and has didactic and religious texts. The performance of this kind of song obeys particular rules and was formerly sometimes part of a musical spar between the dâshesin cafes. It is an urban folk music, which shares its musical system with that of Iranian classical music, using the same modes. Yet it is more restricted than its classical counterparts and does not exploit all modal possibilities of this common system, but merely a few modes, particularly the Segâh, the Dashti, and the Homâyun. In performance, the singer does not use the complicated techniques and the melisma of classical singing, which is a kind of very fast yodel, so this singing is much simpler and lacks sophistication compared to its classical counterpart. Ghazal-khâni follows a particular form with regard to the order of the poems that are sung in every session. In fact, it is a suite with a defined order of pieces. The singer first sings one or two quatrains and then the main poem, which can be in the form of ghazal,but also, despite the genre’s name, in different forms of mosammat,particularly mokhammas and mosaddas. At the end, he concludes with another quatrain. The official milieu has poor knowledge about this form of song and was always misled regarding the content of its poems and its singing style. It has always confused this kind of song with the repertoire of the motrebs, which always contained satirical and comic poems, the quality completely absent from the poems of ghazal-khâni, because its content is very serious and sometimes even religious.

کلیدواژه‌ها [English]

  • ghazal
  • Châhârpâre
  • Dâsh Mashdi
  • Kuchebâghi
  • Bayât-e Tehrân
احمدی، مرتضی (1378)، من و زندگی: خاطرات مرتضی احمدی، ققنوس، تهران.
بدیع‏زاده، سیدجواد (1380)، گلبانگ محراب تا بانگ مضراب، به‏کوشش الهه بدیع‏زاده، نشرنی، تهران.
بنایی، علی‏بن محمد معمار (1368)، رساله در موسیقی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران.
پایور، فرامرز (1375)، ردیف آوازی و تصنیف‏های قدیمی به روایت استاد عبدالله دوامی، گردآورنده: فرامرز پایور، ماهور، تهران.
راینهارد، اورسولا (1383)، موسیقی ترکیه: یک چشم‏انداز کلی، ترجمه‏ی ناتالی چوبینه، فصلنامه‏ی موسیقی ماهور، پاییز، شماره‏ 25، صص. 59-89.
زرین‏کوب، عبدالحسین (1363)، جستجو در تصوف ایران، امیرکبیر، تهران.
شهری، جعفر (1367)، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، رسا، تهران.
شهری، جعفر (1376)، طهران قدیم، معین، تهران.
شیرازی، فرصت‏الدوله (1375)، بحور الالحان: زیباترین اشعار از شعرا، فروغی، تهران.
فاطمی، ساسان (1381)، لوطی‏ها و موسیقی، فصلنامه‏ی موسیقی ماهور، تابستان، شماره 16، صص. 83-118.
فاطمی، ساسان (1384)، آواهای سرزمین ایران: سبک‏ها و فنون آوازی در ایران، دفترچة سی‏دی، M.CD-139، ماهور، تهران.
فاطمی، ساسان (1387)، فرم و موسیقی ایرانی، فصلنامه‏ی موسیقی ماهور، بهار، شماره 39، صص. 103-134.
فاطمی، ساسان (1392الف)، پیدایش موسیقی مردم‏پسند در ایران: تأملی بر مفاهیم کلاسیک، مردمی، مردم‏پسند، ماهور، تهران.
فاطمی، ساسان (1392ب)، چهارپاره‏خوانی در ایران و برخی جنبه‏های فُرمالِ آن، فصلنامه‏ی موسیقی ماهور، بهار، شماره 59، صص. 79-99.
فاطمی، ساسان (1393)، جشن و موسیقی در فرهنگ‏های شهریِ ایرانی، ماهور، تهران.
قریشی، رگولا (1390)، ترنم: آواخوانی شعر اردو، فصلنامه‏ی موسیقی ماهور، زمستان، شماره 54، صص. 9-61.
قزوینی، میرصدرالدین محمد (1381)، رساله‏ی علم موسیقی اثر میرصدرالدین محمد قزوینی، تصحیح و مقدمه‏ی آریو رستمی، فصلنامه‏ی موسیقی ماهور، زمستان، شماره‏ی 18، صص. 81-96.
محجوب، محمدجعفر (1337)، «سخنوری»، سخن، دورة نهم، شماره‏های 6 و 7 و 8، صص. 530-535، 631-637، 779-786.
مراغی، عبدالقادر (2536)، مقاصد الالحان، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران.
مَنوئل، پیتر (1385)، مروری بر تاریخچه‏ی غزل اردو در هند، ترجمه‏ی ناتالی چوبینه، فصلنامه‏ی موسیقی ماهور، تابستان، شماره‏ 32، صص. 7-23.
میثمی، سیدحسین (1389)، موسیقی عصر صفوی، فرهنگستان هنر، تهران.
نیرسینا، هدایت‏‏الله (1338)، سرگذشتی از سرود و ترانه در ایران، رادیو تهران، دی‏ماه، شماره 41، صص. 18-20.
Cahen, Cl. (1965), “Futuwwa”, in Encyclopédie de l’Islam, Maisonneuve et Larose, Paris.
Reinhard, Ursula & Kurt (1969), Musique de Turquie, Buchet/Chastel, Paris.
Manuel, Peter (1988), Popular Music of the Non-Western World: An Introductory Survey, Oxford University Press, Oxford.
Poché, Christian et Bernard Moussali (1995), Turquie: Archives de la musique turque (2), Notice de CD, C 560082, Ocora, Paris.
Youssefzadeh, Ameneh (2002), Les bardes du Khorassan iranien: Le bakhshi et son répertoire, Peeters, Paris.
 
منابع صوتی
اردلان، حمیدرضا (1375)، موسیقی خراسان (2)، کاست 7، روی الف، شماره 13 از مجموعه‏ی موسیقی نواحی ایران، تهران.
شهرستانی، حسن (1381)، ادب غزل.
درپور، نورمحمد و ذوالفقار عسگری‏پور (1378)، موسیقی تربت جام، M.CD-42، ماهور، تهران
Gezeller I: 78 Devirli Taş Plak Kayıtları (Ottoman-Turkish Vocal Improvisations in 78 rpm Records) (1997), CD 067, Istanbul: Kalan.
Gezeller II: 78 Devirli Taş Plak Kayıtları (Ottoman-Turkish Vocal Improvisations in 78 rpm Records) (1997), CD 072, Istanbul: Kalan.
Gezeller III: 78 Devirli Taş Plak Kayıtları (Ottoman-Turkish Vocal Improvisations in 78 rpm Records) (2006), CD 360, Istanbul: Kalan.