دانشگاه تهران
دانشکدگان هنرهای زیبا
نشریه هنرهای زیبا: هنرهای نمایشی و موسیقی
2228-6012
2676-7422
24
4
2019
12
22
اقناعِ سخنورانه در موسیقی یوهان سباستین باخ، با نگاهی بر پرلود سوییت شمارهی 3 ویُلنسِل در دو ماژور BWV 1009
5
16
FA
ایمان
فخر
0000-0002-9953-7435
هیت علمی دانشگاه هنر
imanfakhr.ul.1980@gmail.com
10.22059/jfadram.2018.241376.615125
مقایسهی موسیقی با زبان از دیر باز امری معمول بوده است. در دوران رنسانس و با رشد انسانگرایی، موسیقی نه تنها به صورت دانشی ریاضی بلکه به عنوان علمی در ارتباط با کلام و انتقال مفاهیم و معانی نیز مورد توجه قرار گرفت. این مهم عاملی شد تا در گذر زمان، پیوند عمیقی بین موسیقی و فنِ سخنوری (رتوریک) ایجاد شود. در این میان آهنگسازان آلمانی، جهت استفاده از قدرت اقناعیِ نهفته در فن رتوریک؛ اصول ساختاری، فیگورها و تزئینات رتوریکی را در فرآیند آفرینش یک اثر موسیقی به کار بستند. یوهان سباستین باخ نیز به پیروی از سنت آهنگسازی موسیقی بارُک براساس اصول و قواعد رتوریک آثار فراوانی به رشتهی تحریر درآورد. بنابراین، برای دست یافتن به فهم و تفسیری عمیق از موسیقی وی، نمیتوان شناسایی جنبههای رتوریکی بکار رفته در آثار او را نادیده گرفت. مطالعهی توصیفی- تحلیلی حاضر پس از بررسی تاریخی و تبیین ارتباط موسیقی با رتوریک، کاربرد اصول رتوریک در موسیقی را شرح میدهد. سپس به بررسی پرلودِ دو ماژور BWV 1009، از منظر اصول رتوریک پرداخته و نشان میدهد که باخ چگونه با به خدمت گرفتن عناصر موسیقی مانند سکوت، فواصل، هارمونی و
باخ,رتوریک,عناصر موسیقی,تفسیر
https://jfadram.ut.ac.ir/article_74803.html
https://jfadram.ut.ac.ir/article_74803_07d0e37472fcc9b213aef61026bea315.pdf
دانشگاه تهران
دانشکدگان هنرهای زیبا
نشریه هنرهای زیبا: هنرهای نمایشی و موسیقی
2228-6012
2676-7422
24
4
2019
12
22
مقایسه فیلم با هنرهای سنّتی؛ نقدی فلسفی بر سنّت گرایی از منظر حکمت متعالیه
17
24
FA
مهدی
همازاده ابیانه
پژوهشگر مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، تهران، ایران.
mhomazade@gmail.com
10.22059/jfadram.2019.257024.615207
این مقاله بهدنبال سنجش دیدگاه سنّتگرایی درباره هنرهای مدرن دارای شخصیتها و ماجراهای زمانی-مکانی است. مسئله تحقیق اینست که نگرش سنّتگرایی درباره هنرهای مدرن، تا چه میزان از منظر حکمت متعالیه – که مورد تأیید سنّتگرایان است – قابل تصدیق است؟ بدین منظور ابتدا راهبرد نمادپردازی را از منظر سنّتگرایان تبیین میکند که به تناظر صورتهای هنری با حقایق ازلی در عالَم مثل تکیه دارد و در نتیجه فرامکان و کلّی گراست. نویسنده با نقل اقوالی از بزرگان سنّتگرایی، تشریح میکند که جزئیسازی در شخصیتها و ماجراها نمیتواند در این دیدگاه مشروع باشد. وی در انتها به سراغ هستیشناسی حقایق عالَم مثُل از منظر فلسفه اسلامی رفته و با تکیه بر «نحوه وجود کلّیها» از دیدگاه حکمت متعالیه، به وجود سِعی آنها در افراد جزئی متکثّر اشاره کرده است. او بر این اساس نتیجه میگیرد که صور متشخّص زمانی – مکانی هم میتوانند ارجاع به حقیقت ربّالنّوع خویش در عالَم مثال افلاطونی داشته باشند و در نتیجه لازم نیست حتماً ارجاع مستقیم به وجود اعلای مثُل صورت بگیرد تا قدسیت هنر تأمین شود. بدین ترتیب مقاله به این جمعبندی میرسد که سینما (و رمان) هم با وجود ربط به شخصیتهای جزئی و ماجراهای زمانی – مکانی، ظرفیت تحقّق هنر قدسی را دارا هستند.
سنّت گرایان,هنر قدسی,نمادپردازی,سینما,مثال افلاطونی
https://jfadram.ut.ac.ir/article_74804.html
https://jfadram.ut.ac.ir/article_74804_27f00856e08434fa9ef93ac7e53f26c7.pdf
دانشگاه تهران
دانشکدگان هنرهای زیبا
نشریه هنرهای زیبا: هنرهای نمایشی و موسیقی
2228-6012
2676-7422
24
4
2019
12
22
میزان تحقق اهداف نویسنده در شیوه نامه آموزش گیتار به کودکان ایرانی
25
32
FA
حامد
حدیدی
گروه آموزشی موسیقی، دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران
hamedhadidi1993@gmail.com
مهرداد
پاکباز
گروه آموزشی موسیقی، دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران
pakbaz@ut.ac.ir
10.22059/jfadram.2019.266813.615251
<strong> </strong> پژوهش حاضر در تلاش است تا میزان تحقق اهداف نویسنده <em>شیوهنامه آموزش گیتار به کودکان ایرانی</em> را بررسی کند. در این اثر سعی شده است تا به بررسی اصول رعایت شده در این شیوهنامه، مکاتب موردنظر نویسنده که از آنها استفاده نموده و همینطور به بررسی میزان اثربخشی این کتاب پرداخته شود. همینطور سعی شده صحت ادعای نویسنده مبنی بر آموزش شاگردمحور و همینطور مبتنی بر روانشناسی رشد «ژان پیاژه» و همینطور «مکتب برلین» بررسی گردد. جهت رسیدن به این هدف از پژوهش کیفی و از نوع مصاحبه با مدرسین صاحب تجربه در این متد و تحلیل پاسخهای آنها استفاده شدهاست و همینطور در نهایت راهکارهایی جهت بهبود و تکمیل آن ارائه میگردد. در این پژوهش سعی شدهاست تا نکات موردنظر مؤلف مدنظر قرار دادهشود تا نتیجه آن منتج به گزارهای قابل استناد گردد. مؤلفههایی مانند بومیسازی آموزش، تدریس بازیمحور، استفاده از نماد، آموزش شاگردمحور و نکات دیگری که نویسنده مدعی استفاده از آنها در طراحی این شیوهنامه است. در نهایت امید است تا این پژوهش، چراغ راه روشنی در مسیر آموزش گیتار و همچنین موسیقی در این کشور باشد و در این راه سخت قدمی هرچند کوچک در حوزه بسیار مهم آموزش بردارد.
آموزش گیتار,شیوه نامه,آموزش انسانگرایانه,روانشناسی رشد,ژان پیاژه,مکتب برلین
https://jfadram.ut.ac.ir/article_74805.html
https://jfadram.ut.ac.ir/article_74805_35ff8ff4b6a3e41600119a882ee662b5.pdf
دانشگاه تهران
دانشکدگان هنرهای زیبا
نشریه هنرهای زیبا: هنرهای نمایشی و موسیقی
2228-6012
2676-7422
24
4
2019
12
22
داستانگویی تعاملی: مطالعه سهم مخاطب، مولف و روایت در انیمیشنهای واقعیت مجازی
33
42
FA
محمد رضا
حسنائی
دانشگاه هنر
hanaee2000@yahoo.com
محسن
شکرطلب
دانشگاه هنر
mshokrtalab@ymail.com
10.22059/jfadram.2019.273214.615282
انیمیشن واقعیت مجازی از یک سوی شبیه بازی و از سوی دیگر شبیه سینماست. از ویژگیهای انیمیشن مجازی، اصل پایگاهداده است که برخلاف سینما، قادر است همه اطلاعات را در اختیار مخاطب قرار دهد. در اینجا ارزشگذاری بوسیلهی تدوین نیست. مخاطب میتواند در صحنهی داستان حرکت و جست و جو کند. دوربین در دستان مخاطب است. مقاله حاضر با تکیه بر آرائ متفکرانی چون کامرون، وسمیر و شوتن، به این موضوع میپردازد که سهم مخاطب و مولف با تولید انیمیشنهای تعاملی در فضای مجازی، در مقایسه با گونههای مانند سینما چه تغییری خواهد کرد؟ هدف مقاله حاضر، معرفی روشی برای خلق انیمیشنهای روایی با استفاده از فضای مجازی است و روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و تطبیقی است. بر اساس یافتههای مقاله، انیمیشن واقعیت مجازی، گرچه در محیط رسانهای تعاملی شکل میگیرد اما در آن، مخاطب "بازیکن" نیست. مخاطب در اینجا نه مشابه سینما به صندلی تکیه داده است و نه مانند بازی رایانهای، به جلو متمایل است. این خصوصیات، حضور رسانهی کاملاً ترکیبی و جدیدی را نوید میدهند. این رسانه نوپا، ارجحیت دادن مکان بر زمان و همچنین ارائه آن به صورت منطقی مشابه پایگاه داده را، از رایانه به عاریت گرفته، و روایت را از ادبیات و سینما است.
روایت تعاملی,واقعیت مجازی,انیمیشن واقعیت مجازی,رسانه تعاملی
https://jfadram.ut.ac.ir/article_74806.html
https://jfadram.ut.ac.ir/article_74806_84d1bb566a4f00012281befcec76cf6d.pdf
دانشگاه تهران
دانشکدگان هنرهای زیبا
نشریه هنرهای زیبا: هنرهای نمایشی و موسیقی
2228-6012
2676-7422
24
4
2019
12
22
کارکردهای اجتماعی ژانر سینمایی سامورایی از دو منظر ایدئولوژیک و آئینی-اسطورهای
43
54
FA
بصیر
سلیم علاقه بند
دانشجوی دکتری پژوهش هنر، دانشکده پژوهشهای عالی هنر، دانشگاه هنر اصفهان
b.alaqeband@aui.ac.ir
محمدعلی
صفورا
0000-0003-4886-2462
استادیار، گروه انیمیشن و سینما، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس
safoora@modares.ac.ir
امیرحسن
ندایی
عضو هیات علمی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
amir_nedai@modares.ac.ir
10.22059/jfadram.2019.250048.615168
مطالعهی ژانرهای سینمایی همواره واقعیتهای ارزشمندی را در مورد جامعهی میزبان بیان میکند. از اینرو، یکی از کارکردهای اساسی هر ژانری، کارکردهای اجتماعی آن است. ژانر سامورایی یا چامبارا، از مشهورترین و معتبرترین ژانرهای غیرهالیوودی سینماست که گرچه پتانسیل پژوهشی بالایی دارد، اما هیچگاه چنان که باید مورد توجه پژوهشگران قرار نگرفته است. از سوی دیگر با عطف به شباهتهای فرهنگی ایران و ژاپن و نیز همگام با توسعهی گفتمان ژانری در کشور، تحقیق در این زمینه خالی از فایده نخواهد بود. مسألهی اصلی مقالهی حاضر این است که ژانر سامورایی چگونه با جامعهی ژاپن ارتباط برقرار میکند. هدف از طرح چنین پرسشی، آشکارسازی کارکردهای اجتماعی ژانر سامورایی است. روش انجام تحقیق توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات به دو روش مشاهدهای و کتابخانهای صورت گرفته است. همچنین رویکرد نظری آن مبتنی بر نظریهی ژانر در سینما و خاصه نگرهی معنایی-نحوی ریک آلتمن است که به موجب آن کارکردهای اجتماعی را در دو حیطهی ایدئولوژی و آیین-اسطوره میکاوند. نتیجه اینکه چامبارا در زمینهی ایدئولوژی برخلاف تصورات تقلیلگرایانه نمایانگر متنی یکدست نیست بلکه در طول چند دهه حیات خود، بهسبب تحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، فراز و نشیبهای فراوانی را پشت سر گذاشته است. جنبهی آیینی-اسطورهای چامبارا، هم ریشه در ارزشهای حاکم بر جامعهی ژاپن عصر فئودالیته دارد که عاقبت زمینهساز سقوط ژانر شد.
سینما,ژانر,ژانر سامورایی,ایدئولوژی,آئین-اسطوره
https://jfadram.ut.ac.ir/article_74807.html
https://jfadram.ut.ac.ir/article_74807_a7361ff6025b757b1709d594cc4404d3.pdf
دانشگاه تهران
دانشکدگان هنرهای زیبا
نشریه هنرهای زیبا: هنرهای نمایشی و موسیقی
2228-6012
2676-7422
24
4
2019
12
22
نقش رویداد هنری "چهار سالانه پراگ"(پی کیو ) در تبیین طراحی صحنه معاصر
55
66
FA
رها
علینژاد
عضو هیات علمی دانشکده سینما و تئاتر /دانشگاه هنر
rahaalinejad12@gmail.com
10.22059/jfadram.2019.274103.615287
در تاریخ معاصر طراحی صحنه به خصوص از حدود نیم قرن گذشته تاکنون، رویداد چهارسالانه پراگ (پیکیو)، نقش مهمی در تبیین طراحی صحنه معاصر دارد. پی کیو طی چندین دهه با دستاوردها و نوآوریهایی که در آن تجربه میشود، تعاریف سنتی طراحی صحنه را دستخوش تغییر میکند. در این مقاله تلاش میشود به اینکه چگونه تجربیات پیکیو، تعاریف و چارچوبهای طراحی صحنه و فضا را تحتتأثیر قرار میدهد؟، پاسخ داده شود. در این مجال، فرض نگارنده بر این است که رویداد هنری چهار سالانه پراگ، در تغییر تعاریف و محدوده طراحی صحنه در زمان معاصر موثر است. ضمن بررسی دستاوردهایی مانند طراحی صحنه به مثابه اجرا، چالش فضای مشترک و عناصر آن، فضای معماری ناپایدار، و نقش اشیا و سازندگان در نتیجه این رویداد به مثابه جنبش هنری تاریخ معاصر قلمداد میشود که طراحی صحنه و برخی دیگر از هنرهای پیرامون خود را تحت تاثیر قرار داده و در تغییر و تحولات هنری و بینافرهنگی پیشرو است. این مقاله به روش کیفی انجام و به شیوه تحلیلی و توصیفی نگارش شده است و اطلاعات آن با استفاده از اسناد و منابع کتابخانهای و مشاهدات میدانی، جمعآوری شده است.
طراحی صحنه معاصر,چهارسالانه پراگ(پی کیو),فضای مشترک,فضای معماری ناپایدار,اشیا,سازندگان
https://jfadram.ut.ac.ir/article_74808.html
https://jfadram.ut.ac.ir/article_74808_d71ab6d0a592f4f58208bedf66473028.pdf
دانشگاه تهران
دانشکدگان هنرهای زیبا
نشریه هنرهای زیبا: هنرهای نمایشی و موسیقی
2228-6012
2676-7422
24
4
2019
12
22
نخل بندی؛ نمونه ای از صحنه آرایی در حوزۀ فرهنگ ایران
67
76
FA
زهرا
شیخ الحکمایی
فارغ التحصیل نمایش عروسکی/ دانشگاه تهران
هنرمند و پژوهشگر
zahra.hokamaei@yahoo.com
طاهر
شیخ الحکمایی
عضو هیات علمی دانشکده هنرهای تجسمی، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران
thokamaii@yahoo.com
10.22059/jfadram.2019.273200.615284
هنر، بخش جدانشدنی از زندگی آدمی درگذر زمان است که از دیرباز در همۀ ابعاد زندگیاش نمودی آشکار داشتهاست. یکی از شاخصترین وجوه آن، آراستن مجالس، محافل و انجام تزیینات مکان برگزاری مراسم بوده. این تزیینات گاه برای مجالس آیینی و دینی، گاه برای شادباش و سرگرمی و زمانی نیز برای عزا انجام میگیرد. با توجه به اشارات موجود در اسناد مکتوب، این نوع از مجلسآراییها درگذشته نیز کاربرد داشته و هر بخشی از آن تحت عنوان خاصی به اصناف مختلف و اساتید گوناگون مربوط میشدهاست. بر اساس مستندات موجود و با توجه به نزدیکتر شدن مرزهای هنر نسبت به هم میتوان گفت که در برخی از این مراسمها و مجالس، جلوههایی از هنرهای نمایشی نیز متجلی بوده که به تعبیر امروزی، این نوع آرایشها نقش صحنهآرایی را برای آن نمایش ایفا میکردهاست. هدف این مقاله از یکسو آشنایی با موضوع نخلبندی و از سوی دیگر مرزبندی میان دو مفهوم نخلبندی و نخلگردانی است. نگارندگان در این پژوهش کوشیدهاند تا با بررسی متون کهن و با روش توصیفی – تحلیلی، به شرح و چگونگی یکی از این شیوههای مجلسآرایی، در حوزۀ فرهنگ ایران بپردازند که با عنوان «نخلبندی» شناخته میشدهاست. بر اساس نتایج حاصل از پژوهش، چگونگی اجرای نخلبندی متأثر از زمان، مکان، طبقۀ اجتماعی و... بوده است.
<strong> </strong>
صحنهپردازی,صحنهآرایی,نخلبندی,نخلبندان,شبه نمایش
https://jfadram.ut.ac.ir/article_74809.html
https://jfadram.ut.ac.ir/article_74809_2544c0c10f109b8a3c58063ea9378613.pdf
دانشگاه تهران
دانشکدگان هنرهای زیبا
نشریه هنرهای زیبا: هنرهای نمایشی و موسیقی
2228-6012
2676-7422
24
4
2019
12
22
مطالعه تاثیرات جنیست در توجه چشمی مخاطبان سینما با استفاده از ابزار ردیابی چشم: مورد مطالعه فیلم سینمایی «جدایی نادر از سیمین»
77
86
FA
احمد
آذرسا
کارشناسی ارشد سینما، دانشگاه سوره
azarsa.ahmad@gmail.com
محمدرضا
دلیری
دانشیار گروه مهندسی پزشکی، دانشگاه علم و صنعت
daliri@iust.ac.ir
محمدرضا
یگانه دوست
مدرس سینما، دانشگاه سوره
yeganedoust@gmail.com
سیاوش
صلواتیان
0000-0003-3894-2792
عضو هیئت علمی دانشگاه صداوسیما
salavatian@gmail.com
10.22059/jfadram.2019.263491.615236
تاکنون مطالعات زیادی در حوزه جنسیت و تفاوتهای ادراکی تماشاگران سینما انجام شده است؛ اما بررسیهای عینیتری برای اثبات تفاوتهای ادراکی جنسیت لازم است که مطالعات سینما عصبشناختی، این امکان را برای تحلیلگران سینما مهیا میکند. هدف مقاله حاضر، مطالعه تاثیرات جنسیت بر الگوهای نگاه به هنگام تماشای بخشی از فیلم «جدایی نادر از سیمین» به کمک ابزار ردیابی چشم است. در این پژوهش نیمهتجربی که به روش آزمایشگاهی انجام شده است، شرکتکنندگان، 6 نفر مرد و 6 نفر زن 20 تا 30 سال، در حالی که عینک ردیابی چشم بر چشم داشتند، در معرض 3 دقیقه از سکانس ابتدایی فیلم قرار گرفتند که در آن شخصیت اصلی زن و مرد فیلم، رو به دوربین در حال دیالوگ هستند. نقاط تمرکز نگاه و توجه افراد با استفاده از دستگاه ردیابی چشم ثبت شد. نتایج نشان داد علیرغم آنکه هر دو گروه مردان و زنان به فرد دیالوگکننده بیشتر خیره میشدند؛ اما زمانی که یکی از شخصیتها در حال دیالوگ بود، تماشاگر همجنس او توجه بیشتری به وی نشان میداد و تماشاگر جنس مخالف درصدی از نگاه خود را نیز معطوف به شخصیت صامت همجنس خودش میکرد. این یافتهها جنبههایی از تاثیرات تفاوتهای جنسیتی در الگوهای نگاه انسان را آشکار میکند.
سینما عصبشناسی,ردیابی چشم,نقطه توجه,تفاوتهای جنسیتی,جدایی نادر از سیمین
https://jfadram.ut.ac.ir/article_74810.html
https://jfadram.ut.ac.ir/article_74810_a081c478de55e738f752f33b31a5e0b4.pdf