دانشگاه تهران
دانشکدگان هنرهای زیبا
نشریه هنرهای زیبا: هنرهای نمایشی و موسیقی
2228-6012
2676-7422
26
4
2021
12
22
تولید استعاره های تصویری و مفهومی براساس میزانسن های نمایش با تمرکز بر نمایشنامه هشتمین سفر سندباد نوشته بهرام بیضایی
5
16
FA
محمد امین
عندلیبی
کارشناس ارشد کارگردانی، دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی، دانشکدگان هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
amin.andalibi@gmail.com
تاجبخش
فنائیان
دانشیار دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
t.fanaeian@yahoo.com
عطاالله
کوپال
0000-0002-2395-2894
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی کرج، ایران.
koopal@kiau.ac.ir
10.22059/jfadram.2021.295794.615399
در طول تاریخ هنر، مطالعه دربارهی استعاره یکی از بحثهای مهم رشتههای گوناگون هنری بوده است. از جمله رویکردهای جدید به استعاره، نظریه «استعارههای مفهومی» جورج لیکاف و مارک جانسون است که منشأ بسیاری از استعارهها را جسم انسان و جنبههای مادی آن میداند. امروزه در هنر تئاتر میزانسن نهتنها چیدمان و حرکت بازیگران روی صحنه، که شامل همراهی عناصر میزانسن مانند ترکیببندی، تصویرسازی و حرکت با تمام عوامل اجرایی مانند دکور و لباس و موسیقی و نورپردازی است. از آنجا که در تئاتر جنبههای تصویری نمود فراوان دارند، مقالهی حاضر میکوشد تا نشان دهد که استعارههای تصویری روی صحنه، چگونه بهوسیلهی میزانسن و ترکیب صحنه تولید میشوند. رویکرد تحلیلیِ پژوهش حاضر به میزانسن و رابطهی آن با استعارههای تصویری، براساس نظریه استعارههای مفهومی بنا شده است. بهمنظورِ بررسی مسئلهی مطرح شده، این رویکرد روی نمایشنامهی <em>هشتمین سفر سندباد</em> اثر بهرام بیضایی اجرا شده تا درستی آن آزموده شود. براساس نتایج این پژوهش، میتوان استعارههای تصویری را با استفاده از میزانسن و عناصر آن، و نیز عوامل دیداری و شنیداری نمایش مانند دکور و لباس و نورپردازی، روی صحنه خلق کرد و استعارههای درون متن نمایشی را به شکل استعارههای مفهومی و تصویری در اجرا به نمایش گذاشت.
استعاره,میزانسن,استعارههای مفهومی,لیکاف و جانسون,نمایشنامه هشتمین سفر سندباد
https://jfadram.ut.ac.ir/article_82653.html
https://jfadram.ut.ac.ir/article_82653_fa3a51585c0f13ef21b1629f8322b83c.pdf
دانشگاه تهران
دانشکدگان هنرهای زیبا
نشریه هنرهای زیبا: هنرهای نمایشی و موسیقی
2228-6012
2676-7422
26
4
2021
12
22
تحول بازنمایی زن قهرمان: سینمای انیمیشن دیزنی از سفیدبرفی و هفت کوتوله تا زوتوپیا
17
27
FA
سید حسن
سلطانی
عضو هیات علمی دانشکده تجسمی دانشگاه هنر تهران
soltani@art.ac.ir
مریم
کهوند
عضو هیات علمی دانشکده هنرهای تجسمی دانشگاه هنر تهران
kahvand@art.ac.ir
حمید
صادقیان
0009-0009-9052-7108
عضو هیات علمی، گروه ارتباط تصویری، دانشکده هنرهای تجسمی، دانشگاه هنر اصفهان
h.sadeghian@aui.ac.ir
10.22059/jfadram.2021.317898.615520
بازنمایی شخصیتهای زن، یکی از محورهای اصلی تولید انیمیشن در کمپانی والتدیزنی است. اولین انیمیشن بلند دیزنی، <em>سفیدبرفی و هفتکوتوله</em> درسال 1937 و <em>زوتوپیا </em>در سال 2016 یعنی حدود 80 سال بعد ساخته شد. تحول کلیشههای جنسیتی و شخصیتزنان در این آثار روندی آشکار و قابل تأمل است. در این مقاله 13 نمونه از مهمترین آثار کمپانی دیزنی در بازهی زمانی بین 1937 تا 2016 انتخاب شدهاند. در همهی این آثار شخصیت اصلی داستان قهرمانِ زن است. این پژوهش تلاش دارد تا با اتکا بر رویکردهای بازنمایی، به تحلیل آثار هدف پرداخته، نحوهی بازنمایی شخصیت قهرمان زن و تحولات آن را در سینمای انیمیشن دیزنی ارزیابی نماید چنانکه استراتژیهای برساختیِ کلیشهسازی و اسطورهسازی، از ابزار مهم بازنمایی رسانهای برای تعریف و تثبیت معانی هستند. در این مقاله، با استفاده از الگوی سهسطحی نشانهشناسی رولان بارت، دلالتهای صریح، ضمنی و ایدئولوژیک تحلیل میشود. یافتهها حکایت از تحولات عمده در روند بازنمایی شخصیتهای زنانه در این تولیدات دارند؛ شیوهی بازنمایی قهرمانان زن از ابتدا تا اواخر قرن بیستم، تغییرات مربوط به اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یک، و نیز دگرگونیهای مربوط به دههی اخیر. درنتیجه این تحولات را میتوان تقارن و تأثیر موجهای اول تا سوم جنبش فمینیزم دانست.
انیمیشن,قهرمان زن,بازنمایی,برساخت,استوارت هال
https://jfadram.ut.ac.ir/article_84893.html
https://jfadram.ut.ac.ir/article_84893_350a68c1af52dbee7087d75f8cb28db4.pdf
دانشگاه تهران
دانشکدگان هنرهای زیبا
نشریه هنرهای زیبا: هنرهای نمایشی و موسیقی
2228-6012
2676-7422
26
4
2021
12
22
استخراج ظرفیتهای بالقوه آهنگسازی با رجوع به ساختار فرمال دو تصنیف ثبت شده توسط عبدالقادر مراغی
29
40
FA
امیرحسن
امین شریفی
عضو هیات علمی گروه نوازندگی موسیقی ایرانی دانشگاه هنر
amirhasan.aminsharifi@gmail.com
10.22059/jfadram.2021.325299.615572
این مقاله تلاشی است در جهت رسیدن به تعریفی نسبتاً دقیق و جامع از ساختار ((عمل))یکی از مهمترین قالبهای فرمال موسیقی قدیم ایران. برای رسیدن به این هدف ابتدا تمامی تعاریف موجود از ((عمل)) در رسالات مکتب منتظمیه را بررسی و با یکدیگر قیاس شده است. سپس با مشخص شدن مختصات ساختاری و محتوایی خاصِ عمل، انواع ششگانهایی از این قالب با کمک فرمولهایی به ثبت رسیده است. در قدم بعدی انشعابات برآمده از ((عمل)) را که با نامهای ((کار)) و ((ریخته)) در رسالات ثبت شدهاند مورد بررسی قرار گرفته است. در این رهگذر ساختار و محتوای دو تصنیف ثبت شده در رسالات <em>جامعالالحان</em> و <em>مقاصدالالحان</em> عبدالقادر مراغی در قیاس با مختصات ثبت شده از قالب ((عمل)) در رسالات، بررسی شده و ساختار و محتوای تصنیف مذکور یکی از انواع ((عمل)) تشخیص داده شده است. از این رو با تحلیل این تصنیفها نمونهایی عینی از روش ساخت قطعاتِ با کلام موسیقی قدیم ایران به طور عام و یک نمونه از قالب ((عمل)) به طور خاص مورد واکاوی قرار گرفته است. با اتکا به نتایج به دست آمده در این مقاله روشی کاربردی از ساخت قالب عمل و انشعابات آن در اختیار آهنگسازان موسیقی ایرانی قرار گرفته که میتواند در خلق قطعات آوازی موسیقی کلاسیک امروز ایران مورد استفاده واقع شود.
اقسامِ تصانیف,عمل,کار,ریخته,الفاظ نقرات
https://jfadram.ut.ac.ir/article_84894.html
https://jfadram.ut.ac.ir/article_84894_67405b60a41de5699c930d3f76d5226f.pdf
دانشگاه تهران
دانشکدگان هنرهای زیبا
نشریه هنرهای زیبا: هنرهای نمایشی و موسیقی
2228-6012
2676-7422
26
4
2021
12
22
طبقهبندیِ مجموعهکارگان مرتبط با موسیقی کلاسیک ایرانی بر مبنای گفتمانهای هویت در درونِ سنت
41
51
FA
سپهر
سراجی
0000-0001-8987-2179
دانشجوی دکتری پژوهش هنر، گروه مطالعات عالی هنر، دانشکده هنرهای تجسمی، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران
sepehrmusician@yahoo.com
ساسان
فاطمی
دانشکده نمایشی و موسیقی، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران
sasan-fatemi2001@yahoo.com
10.22059/jfadram.2021.310269.615476
کارگان مرتبط با سنت موسیقی کلاسیک ایرانی، حاوی آثار موسیقایی متنوعی است که نسبتهای متفاوتی با ردیف بهعنوان کارگان مرجع برقرار میکنند. طبقهبندی این مجموعهکارگانهای مرتبط با سنت ایرانی برای تحقیق و پژوهش در خصوص جوانب گوناگون سنت موسیقایی امری ضروری بهنظر میرسد. تحقیق حاضر میکوشد تا با معرفی جریانهای معطوف به هویت در درون سنت، به چارچوبها و مرزهایی برای دستهبندی کارگانهای موسیقی ایرانی دستیافته و الگویی برای آن ترسیم کند. بنابراین، در مرحلۀ نخست، چگونگی پیدایش هویت به مثابه یک مسئله طرح خواهد شد. در این مرحله با استفاده از مفاهیم هویت مرجع، دیگری و گسترش ارتباط با دیگری، سازوکار شکلگیری هویت را به مثابه یک مسئله تحلیل میشود. در مرحلۀ دوم، گفتمانهای معطوف به هویت در موسیقی ایرانی را با نگاهی استقرایی از طریق تبارشناسی نامگذاریهای سنت موسیقایی بررسی میکند. اصطلاحات ملی، سنتی، دستگاهی و کلاسیک معمولترین عناوین برای توصیف سنت موسیقایی هستند. بهنظر میرسد یکی از شاخصترین موقعیتها برای بروز مسئلۀ هویت، رواج و بهکارگیری همین عناوین متعدد است. پس از معرفی ویژگیهای این گفتمانها، با استفاده از نتایج تحقیقی دیگر از همین نگارندگان با عنوان <em>بازشناسی ویژگیهای مرکزی موسیقی کلاسیک ایرانی به عنوان عناصر هویتساز در این سنت</em>، با استفاده از روشی قیاسی، الگویی هویتمحور برای طبقهبندی کارگانهای مرتبط با موسیقی ایرانی ارائه میشود.
موسیقی کلاسیک ایرانی,طبقهبندی کارگان,هویت,موسیقی ملی,موسیقی سنتی,موسیقی دستگاهی
https://jfadram.ut.ac.ir/article_82652.html
https://jfadram.ut.ac.ir/article_82652_bd596e1eff65ef474985e9818792077f.pdf
دانشگاه تهران
دانشکدگان هنرهای زیبا
نشریه هنرهای زیبا: هنرهای نمایشی و موسیقی
2228-6012
2676-7422
26
4
2021
12
22
اندیشه جهان وطنی در مستند سه گانه کاتسی
53
61
FA
محمد
شهبا
استاد تمام دانشکدة سینما تئاتر، دانشگاه هنر، تهران
shahba@gmail.com
فاطمه
اسکندری
کارشناس ارشد سینما
fatemeh.eskandari2@gmail.com
10.22059/jfadram.2021.316659.615511
این مقاله با نگاهی به تحولات گسترده تاریخی، به بررسی مهمترین عناصر در شکلگیری جهانی شدن که بستر پیدایش اندیشه جهان وطنی را فراهم کرده است پرداخته و در ادامه تاثیرات آن را در سهگانه مستند کاتسی (ساخته گادفری رجیو) بررسی میکند. این اصطلاح، مفهوم مهمی در حوزه مطالعات میان رشتهای است و وارد حوزههای گسترده دیگری چون جامعهشناسی، گرایشهای سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و فرهنگی شده است. بدین منظور از آراء و نظرات تعدادی از اندیشمندان که در راس آنان امانوئل کانت قرار دارد به عنوان چهار چوب نظری استفاده شده و همچنین در بحثهای مختلف جهانی شدن به دیدگاه نظریهپردازان این حوزه که مرتبط با موضوع هستند ارجاع داده شده است. پرسش اساسی این است که سهگانه کاتسی تا چه اندازه تحت تاثیر جهانی شدن و تفکر جهان وطنی قرار گرفته است و از مفاهیم بنیادیِ مفهوم جهانوطنی تا چه اندازه در ساخت این فیلمها استفاده شده است. با توجه به تحلیلهای انجام گرفته و بررسی ابعاد مختلف این اندیشه، و از آنجا که مفهوم جهان وطنی دربرگیرنده موضوعات مختلف است، تاثیر مدرنیته و جهانی شدن و تاثیر آن بر اقتصاد جهانی، مساله جنگ و صلح، و عدالت جهانی در این سهگانة مستند و فیلم های مورد نظر بررسی شدند.
جهان وطنی,جهانی شدن,سینمای مستند,سه گانه کاتسی,شهروند جهانی,مدرنیته
https://jfadram.ut.ac.ir/article_84892.html
https://jfadram.ut.ac.ir/article_84892_2ec9100c2e1bf6645053f40597473696.pdf
دانشگاه تهران
دانشکدگان هنرهای زیبا
نشریه هنرهای زیبا: هنرهای نمایشی و موسیقی
2228-6012
2676-7422
26
4
2021
12
22
بازنمایی بانوان موسیقیدان در نقاشیهای دوره قاجار
63
72
FA
فاطمه سادات
کاشانی
هنر. دانشگاه آزاد. تهران. ایران
ka.fatemeart@gmail.com
ایلناز
رهبر
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران، دانشکده هنر و معماری، گروه پژوهش هنر.
ilnazrahbar@gmail.com
فیروزه
شیبانی رضوانی
استادیار گروه هنر، واحد اسلامشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، اسلامشهر، ایران
firoozehsheibani@gmail.com
10.22059/jfadram.2021.321379.615534
این پژوهش به بررسی موسیقیدانان زن در دوره قاجار بر اساس 118 نقاشی قاجاری پرداخته است. هدف از نگارش این مقاله دستیابی به چگونگی فعالیت موسیقیدانان زن در دوره قاجار است. اطلاعاتی که این پژوهش در اختیار مخاطب میگذارد این است که تعداد نقاشی زنان نوازنده و رقصنده بیشتر از مردان بوده است. علت این امر گرایش و دستور شاهان به تصویرسازی زنان بوده است و سلیقه حامی که شاه بوده، عامل بسیار تعیینکنندهای در این زمینه بوده است. به همین دلیل نمیتوان صرفاً با اتکا به نقاشیها به رابطه جنسیت و ساز دست یافت. در هر صورت بررسی نقاشیها نشان داد از بین سازهای رایج در دوران قاجار، تار، سهتار، دف، نقاره و سنج انگشتی بیشتر در دست زنان و برعکس تنبک، کمانچه و سنتور بیشتر در دست مردان دیده شده است. در نحوه نوازندگی سازهایی همچون تار و کمانچه، هیچ گونه تفاوتی بین زنان و مردان دیده نمیشود. رقصندگان عموماً از زنها بودند و فقط در یک نقاشی مربوط به حوزه مردانه، پسران زننما دیده شدند. رقصهای متعددی نیز در این دوره رایج بوده که رقص با چاقو و گیلاس نسبت به دورههای پیشین نوع جدیدی است. پژوهش از نظر هدف بنیادی و از نظر روش و ماهیت توصیفی_تحلیلی و تاریخی است.
دوره قاجار,نگارگری,موسیقی,زنان موسیقیدان,رقصندگان
https://jfadram.ut.ac.ir/article_84898.html
https://jfadram.ut.ac.ir/article_84898_88f71b6a23db9c8264e874668b0f308e.pdf