ORIGINAL_ARTICLE
لوت-سوییت شمارة ١ یوهان سباستین باخ، و چهار ویرایش آن برای گیتار
چکیده این مقاله چهار نسخة مختلف و معتبر از تنظیم لوت-سوییت ب.و.ف ٩٩٦ در می مینور اثر یوهان سباستین باخ (1750-1685) بر روی گیتار را بررسی می کند. ضمن معرفی اثر، از لحاظ نوع برخورد هر یک از نسخه ها، آنها را نخست مورد ارزیابی کلی قرار می دهیم و در صورت نیاز با وارد شدن به جزئیات، مقایسه ای را در زمینه های مختلف، از قبیل کوک، انگشت گذاری ها، محدودة صوتی، بهره گیری از مصالح سازی و احیانا سایر موارد انجام میگیرد. هدف، ارائة فاکتورهایی ست برای تشخیص منطقی و اصیل از قطعات موسیقی دوران گذشته که احیاناً نیاز به بازنگری برای سازهای امروزی دارند، و در نتیجه رسیدن به اجرایی با همین خصایص. هر چند در این راه گاه با تناقضاتی رو به رو هستیم که اساساً اصالت کار را زیر سؤال می برند. نسخه های مورد بحث به ترتیب زمان انتشار عبارتند از تنظیم های هینس تویخرت، منتشر شده به سال ١٩٧٩ میلادی، جولیان بریم، منتشر شده به سال ١٩٨١، روجرو کیه زا، تاریخ انتشار ١٩٩١ و فرانک کونس که در سال ٢٠٠٢ منتشر شده است.
https://jfadram.ut.ac.ir/article_36427_174e237c82c2603852ee253b16ace32f.pdf
2013-06-22
5
14
10.22059/jfadram.2013.36427
واژه های کلیدی
یوهان سباستین باخ
لوت-سوییت شمارة 1
تنظیم
نسخه(ادیسیون)
گیتار
مجید
امانی
majidamani1@yahoo.com
1
کارشناس ارشد نوازندگی موسیقی جهانی، دانشگاه هنر، تهران
LEAD_AUTHOR
فهرست منابع
1
استراوینسکی، ایگور فودورویچ (1380)، زندگی من، کیکاووس جهانداری، خوارزمی، چاپ چهارم، تهران.
2
زندباف، حسن (1378)، فرم در موسیقی، پارت، چاپ دوم، تهران.
3
کول، ویلیام (1369)، فرم موسیقی، کریم گوگردچی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران.
4
واربرتون، نایجل (1388)، الفبای فلسفه، مسعود علیا، ققنوس، چاپ چهارم، تهران.
5
6
Bream, Julian (1981), The Julian Bream Liberary, 1.The Baroque era , Faber music Limited, London.
7
Chiesa, Ruggero (1991), J.S.Bach, Opere per liuto transcritte per chitarra, Edizioni Suvini Zerboni, Milano.
8
Kennedy, Michel (2006), The Oxford Dictionary of Music, Oxford University Press, Oxford.
9
Koonce, Frank (2002), J.S.Bach, The Solo Lute Works, Neil A.KJOS Music Company, San Diego.
10
Teuchert, Heinz (1979), Lautenmusik bearbeitet fur Gitarre, J.S.Bach, Lautensuite nr.1 e-moll, G.Ricordi and Co, Munchen.
11
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی فرم و هارمونیِ قطعهی نینوا
چکیده هدف این مقاله، بررسی فرم و هارمونی در قطعهی نینوا اثر حسین علیزاده است. برای تجزیه و تحلیل فرمِ نینوا، ابتدا فرم کلّی هر قسمت بررسی شده است و پس از آن به طبقهبندیِ جملهها یا انگارههای ریتمیک و ملودیک هر قسمت به صورت جداگانه پرداختهایم. به علاوه، در صورت انطباق فرم قسمتهای مختلف با یکی از فرمهای کلاسیک، این انطباق بررسی شده است و سپس جملهها، واریاسیون آنها و انگارههای ملودیک و ریتمیک به صورت جداگانه مورد مطالعه قرار گرفته و تقسیمبندی شدهاند. در ضمن، این انگارهها در صورتی که با موتیفهای موجود در ردیف تشابهی عینی یا با اندکی تغییر داشتهاند، مورد بررسی قرار گرفتهاند. همچنین چگونگی استفادة آهنگساز از ترکیبهای مختلف موتیفهای ذکرشده در اثر، مورد مطالعه قرار گرفته است. در بررسی هارمونی، با در نظر گرفتن محدودة ملودیک هر گوشه در مُدِ آن دستگاه و با استفاده از پلانهای تُنالِ به دست آمده از چندین قسمت از اثر، به چگونگی انتخاب هارمونی اثر و همچنین موارد استفاده از آکوردهایی که بر اساس فواصل سوم(هارمونی تیرس) یا چهارم(کوارتال) هستند، میپردازیم. همچنین خواهیم دید که آهنگساز در طول اثر، یک آکورد را به تناوب مورد استفاده قرار داده است و این آکورد، به نوعی نقش فرود به محدودة درآمد دستگاه نوا را ایفا میکند.
https://jfadram.ut.ac.ir/article_36428_b23d8d1aba4c92b56681fc80850c1af6.pdf
2013-06-22
15
22
10.22059/jfadram.2013.36428
واژههای کلیدی
انگارههای ردیف
دگرههای انگارههای ردیف
هارمونی کوارتال
هارمونی تیرس
رامین
روشندل
ramin.roshandel@gmail.com
1
دانشجوی کارشناسی ارشد آهنگسازی، دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی، دانشگاه تهران
LEAD_AUTHOR
فهرست منابع
1
اسپاسبین، ای.و. (1389)، فرم موسیقی، ترجمهیمسعود ابراهیمی، نشر همآواز، تهران.
2
پرسی کِتی، وینسنت (1375)، هارمونی قرن بیستم، ترجمهی هوشنگ کامکار، انتشارات دانشگاه هنر، تهران.
3
پیستون، والتر (1385)، هارمونی، ترجمهیسیاوشبیضایی، جلد اوّل، انتشارات نوگان، تهران.
4
پیستون، والتر (1385)، هارمونی، ترجمهی سیاوشبیضایی، جلد دوم، انتشارات نوگان، تهران.
5
تورک، رالف (1387)، کارکرد هارمونی در قرن بیستم، ترجمهی محسن الهامیان، نشر افکار، تهران.
6
علیزاده، حسین (1383)، نینوا برای نی و ارکستر زهی، مؤسسه فرهنگی-هنری ماهور،تهران.
7
طلایی، داریوش (1379)، ردیف میرزاعبدالله، نتنویسی آموزشی و تحلیلی، مؤسسهی فرهنگی- هنری ماهور، تهران.
8
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی تطبیقی درجهبندی سنتی با خواص آکوستیکی حقیقی چوب گردو جهت سنتورسازی*
چکیده سالهاست که چوب گردو به عنوان بهترین چوب و تنها منبع شناخته شده برای ساخت سنتور به کار میرود. با وجود اینکه سازندگان ساز بنا بر تجارب شخصی، دیدگاههای متفاوت و مشخصی در رابطه با خواص و کاربرد این چوب برای ساخت ساز دارند، تا به حال به طور علمی در اینباره کاری انجام نشده است. بنابراین در این تحقیق نمونههای چوب گردوی سنتورسازی با درجهبندیهای سنتی مختلف، از کارگاه دو استاد سازنده ساز جمعآوری و خواص صوتی واقعی آنها آزمون و مقایسه شد. چوب گردو خواص کلی سازهای زهی مضرابی را نشان داد: مدول ویژه بالا و ضریب میرایی نسبتاً کمتر. نمونههای با درجههای بالاتر دانسیته و مدول یانگ بالاتری داشتند. در تمام نمونهها، رابطهی کاهشی استاندارد میان ضریب میرایی و مدول ویژه مشاهده شد. نتایج آزمونهای صوتی، درجهبندی تجربی اساتید را تأیید کرد: دادههای درجات بالا و پایین با هم اختلاف مشخصی را داشتند اما خط مرزی درجات میانی مبهمتر بود و اهمیت برش، طرح صفحه رویی و رنگ در درجهبندی سنتی را خاطر نشان کرد. تیمارهای سنتی بر بهتر شدن ویژگیهای چوب نهایی اثر مثبتی داشتند: تیمار بخاردهی خصوصیات نمونه را به نمونهی با بالاترین درجه نزدیک کرد، همچنین چوب پیرتر خواص ارتعاشی مناسبتری را نشان داد.
https://jfadram.ut.ac.ir/article_36429_c3dbf745cd3a667521f139554f542208.pdf
2013-06-22
23
32
10.22059/jfadram.2013.36429
واژههای کلیدی
چوب گردو
سنتور
خواص صوتی
میرایی
تیمار بخار
سیده زهرا
شریفی سوسری
aida.golpayegani@gmail.com
1
1کارشناسی ارشد مهندسی علوم و صنایع چوب و کاغذ، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، تهران
AUTHOR
کامبیز
پورطهماسی
2
دانشیارگروه مهندسی علوم و صنایع چوب و کاغذ، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، تهران
AUTHOR
آیدا
س¬گلپایگانی
3
دکتری مکانیک درخت و چوب، دانشگاه مونپلیه 2، مونپلیه، فرانسه
AUTHOR
ایریس
برمود
4
محقق و عضو گروه مکانیک درخت و چوب، در دانشگاه مونپلیه 2، مونپلیه، فرانسه
LEAD_AUTHOR
فهرست منابع
1
Aramaki, M, Baillères, H, Brancheriau, L, Kronland-Martinet, R, Ystad, S(2007), Sound quality assessment of wood for xylophone bars, Journal of the Acoustical Society of America, 121,p13.
2
Brancheriau, L, Baillères, H, Détienne, P, Gril, J, Kronland, R(2006), Key signal and wood anatomy parameters related to the acoustic quality of wood for xylophone-type percussion instruments, Journal of Wood Science, vol 52,3,p3.
3
Bremaud, I(2006), PhD thesis, Diversity of woods used or usable in musical instruments making (In French), University of Montpellier II, Montpellier, France, p302.
4
Bremaud, I(2012), Acoustical properties of wood in string instruments, soundboards and tuned idiophones: biological and cultural diversity, J Acoust Soc Am, vol 131, 1, p11.
5
Bucur, V(2006), Acoustics of wood, Springer, Germany.
6
Fletcher, N.H, Rossing, T.D(1998), The physics of musical instruments, Springer, Germany.
7
Gerhards, C.C(1982), Effect of moisture content and temperature on the mechanical properties of wood: an analysis of immediate effects, Wood Fiber, vol 14, p32.
8
Gril, J, Bremaud, I(2007), Interest of some local secondary species for instrunebt making, (in French), The conference of better evaluation of secondary species for artisanal use, 7 June, Montpellier, France.
9
Haines, D.W(2000), The essential mechanical properties of wood prepared for musical instruments, Catgut Acoustical Society Journal, vol 4(two (series II)), p12.
10
Kubojima, Y, Suzuki, Y, Tonosaki, M(2005), Vibrational properties of green wood in high-temperature water vapor, Holzforschung, vol 59, 4, p4.
11
Noguchi, T, Obataya, E, Ando, K(2011), Effects of ageing on the vibrational properties of akamatsu (Pinus densiflora) wood, Wood Culture and Science, Kyoto, Japan.
12
Ono, T, Norimoto, M(1983), Study on Young's modulus and internal friction of wood in relation to the evaluation of wood for musical instruments, Jpn J Appl Phys, vol 22, p3.
13
Ono, T, Norimoto, M(1984), On physical criteria for the selection of wood for soundboards of musical instruments, Rheol Acta, vol 23, p4.
14
Roohnia, M, Hashemi-dizaji, S.F, Brancheriau, L, Tajdini, A, Hemmasi, A.M, Manouchehri, N (2011), Effect of soaking process in water on the acoustical quality of wood for traditional musical instruments, Bioresources, vol 6, 2, p10.
15
Se Golpayegani, A, Brémaud, I, Gril, J, Thévenon, M.F, Arnould, O, Pourtahmasi, K(2011), Effect of extractions on dynamic mechanical properties of white mulberry (Morus alba L.), J wood Sci, vol 58, 2, DOI: 10.1007/s10086-011-1225-7.
16
Wegst, U(2006), Wood for sound, American Journal of Botany, vol 93, 10, p9.
17
Yoshikawa, S(2007), Acoustical classification of woods for string instruments, The Journal of the Acoustical Society of America, vol 122, p5.
18
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی متقابل ساختار ذهنی آهسته گام در فضای معماری و سینما از منظر ژاک لاکان
چکیده توجه به نیازهای روحی و فکری آهسته گام ها که همان عقبماندگان ذهنی هستند، همیشه جزء لاینفک طراحی برای آهسته گامها بوده است. این پژوهش به تحلیل فضاهای معماری فیلم دودسکادن ساخته سال 1970 به کارگردانی کوروساوا میپردازد و بر مبنای سه نظم بنیادین ژاک لاکان: امر خیالی، نمادین و واقعی از منظر آهسته گامی به نام روکوچان به تحلیل فضاهای معماری صحنه های این فیلم میپردازد. به عنوان روشی مناسب جهت ایجاد ارتباط بین آنچه روکوچان تصور می کند و نمادهایی که در ذهن افراد جامعهاش بوجود میآید. کوروساوا بر اساس ذهن بیمار و دیوانه و عقبمانده زاغه نشینان از منظر سه نظم بنیادین لاکانی امر واقعی، خیالین و نمادین را با واقعیتهایی که در جامعه کوچک زاغهنشینی در فقر و هراس و مرگ هستند را با تقابل روکوچان و جامعهاش در سرتاسر فیلم در فضاهای خاص معماری به تصویر میکشد. روش تحقیق در این پژوهش بصورت تحلیلی، توصیفی با ترکیبی از روش تحقیق کمی (از تئوری به نمونه)و روش تحقیق کیفی (از نمونه به تئوری) است.کوروساوا در ارائه فضاهای معماری بر اساس سه نظم بنیادین، امر خیالی، نمادین و واقعی عموماً موفق عمل نموده بجز بخش هایی که به امر خیالی مربوط می شود، که بصورت تصنعی شکل گرفته است.
https://jfadram.ut.ac.ir/article_36430_818c3c2ebbc9b9477be8b44976397440.pdf
2013-06-22
33
44
10.22059/jfadram.2013.36430
واژه های کلیدی
معماری
دودسکادن
ژاک لاکان
سه نظم بنیادین
آهسته گام
فرشاد
مفاخر
pr_mafakher@yahoo.com
1
دکترای معماری، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، گروه معماری ،تهران
AUTHOR
مصطفی
مختاباد امرئی
mokhtabadamrei@mailinator.com
2
دانشیار دانشکده هنر، دانشگاه تربیت مدرس، تهران
AUTHOR
غلامعلی
افروز
3
استاد دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران
LEAD_AUTHOR
فهرست منابع
1
پین، مایکل (1383)، فرهنگ اندیشه انتقادی، بخش لکان، نوشته میسی، ترجمه پیام یزدانجو، نشر مرکز، تهران.
2
جری،ادیث(1388)، برنامه ریزی برای معماری _ از حیطه نظری تا عملی، ترجمه شهناز پور ناصر، نشر مرکز مطالعاتی و تحقیقاتی شهرسازی و معماری وزارت مسکن و شهرسازی، تهران.
3
ریچی، دونالد(1379)، فیلم های آکیرا کوروساوا، ترجمه مجید اسلامی، حمید رضا منتظری، نشر نی، تهران.
4
ژیژک، اسلاوی (1385)، مایرز، تونی، ترجمه احسان نوروزی، نشر مرکز، تهران.
5
لیدر، داریان (1378)، گام به گام با جهان فلسفه مدرن لاکان، ترجمه محمدرضا پرهیزگار، نشر نظر، تهران.
6
مفاخر، فرشاد (1391)، تدوین اصول و معیارهای معماری با رویکرد به الگوی رفتاری کودکان و نوجوانان آهسته گام، رساله دکتری معماری، دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات، دانشکده هنر و معماری، تهران.
7
موللی، کرامت (1389)، مبانی روان کاوی فروید- لکان، نشر نی، تهران.
8
-Evans, Dylan. (1996), An Introductory Dictionary of Lacanian Psychoanalysis. ISBN 0415135230.
9
-Holland, Norman N. (1998), The Trouble(s) With Lacan.
10
-Lewis, Michael, Jeanne Brooks-Gunn, and John Jaskir(1985), Individual Differences in Visual Self-recognition as a Function of Mother-infant Attachment Relationship, Developmental Psychobiology 21.6 , 1181-87 .
11
-Tallis, Raymond (1988), Not Saussure: A Critique of Post-Saussurean Literary Theory, Macmillan, 1988, p. 133.
12
-Webster, Richard (2002), The cult of Lacan: Freud, Lacan and the mirror stage, ??????????
13
- http://fa.wikipedia.org.
14
-Wikipedia contributors, "Jacques Lacan," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Jacques_Lacan&oldid=223665837 (accessed July 6, 2008.
15
ORIGINAL_ARTICLE
بازی و اهمیت آن در نمایش
چکیده برخلاف اوایل قرن بیستم که غالب نظریات، ریشههای نمایش را تنها در آیینهای اولیه میجستند و برپایة همین استدلال سعی در تحلیل متون و اتفاقات صحنهای داشتند، امروزه پدیدة نمایش در توازی با دیگر ژانرهای اجرایی- از جمله بازی- و براساس ارتباطشان با هم مورد بازنگری قرار میگیرد و نظریات مبتنی بر خاستگاه برای آن، کمابیش اعتبار اولیة خود را از دست دادهاند. آزمودن نمایش و متون نمایشی در سایة بازی، بهعنوان یکی از ژانرهای موازی با نمایش، نیازمند شناخت کامل این پدیده و تسلط بر اشکال، حالات و مفاهیم و معانی مرتبط با آنها است. این شناخت نهتنها میتواند یاریرسان فهم بیشتر متون و اتفاقهای صحنهای کلاسیک باشد، بلکه از رهیافت آن میشود به فرمهای جدید و پیچیدهتری- مثل بازی مبهم- رسید که راهگشای شناخت، تبیین و تدوین متون و اتفاقات تئاتری نو خواهند بود. این مقاله نیز بر آن است تا با مقدمهای درباب رابطة بازی و نمایش، وارد بحث اختصاصی بازی شده و سپس با بررسی نظریات یوهان هویزینگا روی نمایشنامة بازرس آنتونی شفر،با تمرکز بر شکل خاص بازی مبهم، این نظریات را در هنگام اجرا شناسایی کند، ابعاد جدیدی از این نظریات کشف کرده ونیز پیشنهاداتی برای تحلیل و تدوین متون پیش رو قراردهد.
https://jfadram.ut.ac.ir/article_36431_522acedfc1cd0f2b50df35f8a5ffba20.pdf
2013-06-22
45
54
10.22059/jfadram.2013.36431
واژههای کلیدی:
تئاتر و بازی
بازی و فرهنگ
ساختار بازی
بازی مبهم
حالات بازی
سیاوش
آقازاده مسرور
thisissiavash@gmail.com.
1
کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی، دانشکده هنرهای نمایشی وموسیقی، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران
AUTHOR
نغمه
ثمینی
naghmehsamini@mailinator.com
2
استادیار گروه ادبیات نمایشی، دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی ، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران
LEAD_AUTHOR
فهرست منابع
1
براکت، اسکارگراس (1380)، تاریخ تئاتر جهان، مترجم هوشنگ آزادیور، چاپ سوم، انتشارات مروارید، تهران.
2
مونروسی و جان هاسپرس (1376)، تاریخ و مسائل زیباییشناسی، مترجم محمد سعید حنایی کاشانی، هرمس، تهران.
3
شفر، آنتونی (1387)، بازرس، مترجم شهرام زرگر، نیلا، تهران.
4
شکنر، ریچارد (1386)، نظریهی اجرا، مترجم مهدی نصراللهزاده، انتشارات سمت، تهران.
5
شکنر، ریچارد (1387)، "نظریه اجرا و رویکردها" در رویکردهایی به نظریهی اجرا، مترجم علی اکبر علیزاد، نشر بیدگل، تهران.
6
مکاریک، ایرناریما (1384)، "بازی" در دانشنامهی نظریههای ادبی معاصر، مترجم مهران مهاجر، محمد نبوی، موسسهی انتشارات آگاه، تهران.
7
Caillois, Roger (1961), Man, Play and Games, trans, M. Barash, Free Press of Glencoe, New York.
8
Csikszentmihalyi, Mihaly (1975), Beyond Boredom and Anxiety, Jossey- Bass, San Francisco.
9
Fink, Eugen (1968), ‘The Oasis of Happiness: Toward an Ontology of Play’, Yale French Studies 41, 19-31.
10
Gadamer, Hans George (1998), The play of art, The relevant of the Beautiful and other Essay strands, by Nicholas Walker, Cambridge, New York.
11
Geertz, Cliford (2001), “Deep Play” in Performance Analysis, an Introductory Coursebook (ed.) Colin Counsil and Laurie Wolf, pp. 222- 228, Routledge, London & New York.
12
Huizinga, Johan (1944), Homo Ludens: A Study of Play- Element in Culture, Routledge & Kegan Paul, London, Boston & Henley.
13
Motte, Warren (2009), “Playing in Earnest,” New Literary History 40, no Winter.
14
Schechner, Richard (2002), Performance studies: An Introduction, Routledge, New York.
15
Shepherd, Simon and Mick Wallis (2004), DRAMA/THEATRE/PERFORMANCE, Routledge, London.
16
Spariosu, Mihai (1989), Dionysis Reborn: Play and the Aesthetic Dimension in Modern Philosophical and Scientific Discourse, Cornell UP, London.
17
ORIGINAL_ARTICLE
تحلیلی بر اندیشه خلق فضا در صحنهپردازی جوزف اسووبودا
چکیده امروزه در فرآیند خلق فضای نمایش، تکنیکها و شیوههای اجرایی و به تبع آن طراحی صحنه، تحولی شگرف ایجاد شده است. در آثار و نمایشنامههای مدرن، فضای حاکم بیش از همه جلب توجه میکند و از این رو، طراحان صحنه از تکنولوژیها و فنآوریهای نوین برای خلق فضا استفاده میکنند. در این عرصه میتوان از پیشگامان برجستهای از جمله آپیا، کریگ، میرهولد و به ویژه از جوزف اسووبودا نام برد. بهره وافر اسووبودا از پیشرفتهای تکنیکی و توجه به کیفیات خاص فضای نمایش، ویژگیهای متمایزی را در طراحیهای صحنه وی بوجود آورده که این پژوهش، با هدف تبیین ساختار، مولفههای آفرینش فضا و شیوههای خلاقه وی، در پی پاسخ به این پرسش است که: بُن اندیشه اسووبودا در خلق فضا دارای چه عناصر، الگوها و مشخصاتی است؟ روش تحقیق مبتنی بر رویکرد توصیفی- تحلیلی بوده و در گردآوری اطلاعات از روش کتابخانهای استفاده شده است. مقاله حاضر ضمن تبیین کلیات پژوهش و مروری بر زندگی هنری و ابداعات اسووبودا، به تحلیل شالوده اندیشه خلق فضایی وی پرداخته است. آنچه از این کنکاش بر میآید، انگاره حفظ اصالت تئاتر با تاکید بر پویایی و تنوع بصری و پیوند آن با دانش معماری و نیز تداعی این اصالت در خلق فضا و تعامل آن با تماشاگر تئاتر است.
https://jfadram.ut.ac.ir/article_36446_02aeec886384ba64150feb1c87607988.pdf
2013-06-22
55
68
10.22059/jfadram.2013.36446
واژههای کلیدی
خلق فضا
صحنهپردازی مدرن
جوزف اسووبودا
حرکت و پویایی
تنوع بصری
حمید
صنیعی پور
1
عضو هیئت علمی دانشکدهی هنرهای نمایشی و موسیقی، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران
AUTHOR
جلیل
خلیل آذر
jalilkhaliazar@mailinator.com
2
کارشناسی ارشد کارگردانی نمایش، دانشکدهی هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
LEAD_AUTHOR
جابر
دانش
3
دانشجوی دکتری شهرسازی، دانشکدهی هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
خوانش پسامدرنیستی اسطوره در مرگ یزدگرد
چکیده اسطوره، با آدمی زاده شده، تغییر و تحول پیدا کرده و در پیکره داستان ها و حکایات و همراه با آثار هنری و ادبی تداوم یافته است. نمیتوان حضور اساطیر را در فرهنگ، ادبیات و هنر، از جمله هنرهای نمایشی –که از روزگار آیسخولوس، اوریپید و آریستوفانس تا سینمای روزگار ما با اسطوره پیوند استواری دارند- و نیز در گونهها و مکتبهای مختلف ادبی و هنری نادیده گرفت. رویکرد جدی به روایتهای اسطورهای، یکی از مؤلفههای اصلی ادبیات و هنر پسامدرنیستی نیز هست، اما با استفاده روایتهای کلاسیک و حتی مدرنیستی متفاوت است. نگارندگان کوشیدهاند در این نوشتار با تحلیل ساخت و محتوا و تبیین ویژگیهای محتوایی- ساختاری فیلم مرگ یزدگرد، ساخته بهرام بیضایی، با تکیه بر مؤلفههای پسامدرنیستی موجود، کاربست اسطوره را در فیلم نشان دهند و تبیین کنند که این اثر، دارای مؤلفههایی از قبیل "تناقض، بیانسجامی، بینامتنیت، و نگاه پستمدرن به اسطوره" است. نگاه ویژه به اسطوره (دگرگونی اسطوره، دگردیسی اسطوره قهرمان و تقدسزدایی از اسطوره به کمک نقیضه) و بازتاب ویژه آن در مرگ یزدگرد، بیش از دیگر مؤلفههای روایت پسامدرنیستی به چشم میآید.
https://jfadram.ut.ac.ir/article_36447_b100cbf00d2fa1a1f4cc2e1465408469.pdf
2013-06-22
69
77
10.22059/jfadram.2013.36447
واژههای کلیدی
پسامدرنیسم
دگردیسی اسطوره قهرمان
تقدسزدایی از اسطوره
سینمای ایران
مرگ یزدگرد
بهرام بیضایی
ابراهیم
محمدی
emohammadi@birjand.ac.ir
1
استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه بیرجند
AUTHOR
مریم
افشار
2
دانشجوی کارشناسی ارشدزبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه بیرجند
AUTHOR